شب های سرگشتگی

ساخت وبلاگ

تو کردی هر چه بد بی بُی دلِ ایما دلت ایخه
خیالت نی بسوزم روز شو تی نا دلت ایخه؟

خوت ایدونی وُ احوالت ندارهِ ارتباطی وَم
تو نیترسی خوتهِ هر رو بکن رسوا،دلت ایخه

زمون واگشته سی ایی عشق آدم هم دَ نیمیره
مثالِ مو که دل کَندُم پُرِ هم تا دلت ایخه

نه ایخوم عاشقت وابُم نه ایخوم عاشقم وابی
جفا کن تا بسوزهِ عشق ایی دنیا دلت ایخه

خومم لیلی خومم مجنون چه بهزِ عاشقی بُی خوم؟
دِ پا بندت نیابو دل بِره هر جا دلت ایخه
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 19 دی 1398 ساعت: 23:46

نمانده چیز که تا بچه گانه گریه کنم
که دست غصه بَرَم زیر چانه گریه کنم

شنیده ام که خبر از رسانه می شنوی
کجا رسانه که تا در رسانه گریه کنم

رفیق هم که برایِ خوشی رفیق شود
کجا رَوَم که کمی دوستانه گریه کنم

دلم پر است پر از درد از زمانه ی خود
کجا؟ کنار چه کس از زمانه گریه کنم

در آشیانه ی خود هی نظاره می کنی و...
نصیب من شده بی آشیانه گریه کنم
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 19 دی 1398 ساعت: 23:46

می خرم بدنامی ام را طبل رسوای تو چند؟
تا نباشم بیش از این ها محو و شیدای تو چند؟

نرخ دارد هر چه در دنیای مان موجود هست
نرخ اخراجم از این گنداب دنیای تو چند؟

خسته ام از بودنت از بودنم در پیش تو
این که بیرونم کنی از فکر و رویای تو چند؟

بویی از دلدادگی اصلا نبردی ظاهرا
تا رَوی از پیش من هو هو و هیهای تو چند؟

یا برو یا تا رَوَم چون هر دو دارد سود هم
می خرم هر چیز باشد نرخ سودای تو چند؟
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 19 دی 1398 ساعت: 23:46

بعد باران هر زمین باغ و گلستان می شود
لاله و سنبل، صنوبر هم فراوان می شود

میم را از مشکلاتِ زندگانی حذف کن
گر بخندی دیو غم در بند و زندان می شود

هر چه باشد مشکلاتت بیشتر در زندگی
لذت وقتِ رهایی هم دو چندان می شود

گر نباشد تلخ کامی شور شیرینی کجاست
گر چه آدم وقت غم ها خسته از جان می شود

صبر باید کرد وقتی زندگی هموار نیست
صبر باشد، زندگی هم سهل و آسان می شود
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 171 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 4:37

پشت بهونت وَ زِرُم تا تونه بینم کمیمنتظرُم تا که بِیِی تِی تو بشینم کمیدهسمه مِن زلف شلالت بکنم ساعتیخنده بزن مرهُم دردِ مونه ناراحتیبی خَوَری نصفه شویی بُی تو بِرُم دیره مالتا که نفهمن همه هی سیر کنی شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 4:37

چقدر کرد خیانت چقدر کرد انکار
بی وفا بودن او شد همه شب هی تکرار

عشق بازی شده جمعی و گروپی باهم
مرده غیرت،شرف و شرم و حیامان انگار

هر قدر رو دل من رفت و زیر آبی دید
دیده در عشق دو رویی دل ما ها بسیار

هیچ کس وقت عمل اهل وفاداری نیست
گوش بهِ حرف بدونِ عملی هم نسپار

عاشق آن است که باشد دل او با یک کس
نه کسی کهِ بشود با همه هر شب دلدار
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

شورِ رهایی های بعد از بند و زندانی
یعنی که پشتِ سختی و درد است آسانی

وقتی که پشتت را رفیقی سخت می گیرد
یعنی که یارت می شود امواج کیهانی

وقتی که تویِ ناخوشی حال خوشت باشد
یعنی برایش مثل الماسی درخشانی

باور بکن آینده از دیروز بهتر است
آینده ای بهتر از این احوال الانی

یک مرد می سازد،شرایط های جان فرسا
چون ناخدایِ لایقی دریای طوفانی
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

تو جز من با کسی هستیکسی کز عشق او مستیوُسهِ من زندگی بودیچرا دل به کسی بستیوُسش میگی و می خندیشبا تا صُب گرفتاریمنم دلشوره می گیرماسیرِ درد بیداریهمونی کهِ به من گفتیوُسَش میگی نفس هاتهدلش خوش میشه مث شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

عاشقش بودم و هی زخم زد اندیشه نکرد
با وفا بودم و او مهر و وفا پیشه نکرد

آن چنان کَند مرا از سر راهش که دگر
بعد او با غم و دردش دل من ریشه نکرد

آن چنان فرق سرم زد غم دل کندن او
بی ستون کَندن فرهاد و دل تیشه نکرد

بی هوا داد دلش را به کسی غیر از من
'عاشقش بودم و هی زخم زد اندیشه نکرد'

آن چه این عشق به جان و دل آدم ها کرد
زهر تریاک و کراک و نخ و هر شیشه نکرد
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 195 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

چه خشهِ خنده ی دل لحظیَلِ آخر بو
لویَلِ عاشق و معشوق هَمش پر پر بو

چه خشهِ رو بکنی شونه وَ شونِی یارت
بزنهِ نم نم بارون و خیابون تَر بو

گرم با یَک بِگِرین دهسله مِن دهسله یَک
قلبتون مُحکَمِ ایی بیدن و پُر باور بو

بُکُنی شالته دورِ سر او گردن گُل
تا کُنِش گرم مِثِ تِش زِرِ خَهکستر بو

مثل او رعیته پیری که بِوینه کُرِ خوش
وُ کُرِ خانِ ولاتش سَر و گردن سر بو
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 191 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

چه شِرین بُگذَره یا تحل دَ سر ایکُنه دل
درد و دل وِی تو وِ دیوار وُ در ایکُنه دل

مث مرغی که بگیرن یه شویی جیجشه وَش
ایزنهِ هی خوشه دنیای دَمر ایکنه دل

چی گُلویی که تشی دور بَچَش افتاده
وَ غمش هی شو وُ رو فکر خطر ایکنه دل

خاطرت جمع وُنم حال دلم یابه یه شو
آه سر ایکَشه و ناله اثر ایکنه دل

چی مریضی که جوابِ رَدِ وَش داده بُوِن
نا امیدم وَ تو وُ عشق گذر ایکُنه دل
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 198 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

خیابون خیس بارونهتک و تنها و دلگیرمبه یادت خیس چشمونم من از این عشق می میرمهوایِ باد و بارونیتو رو در خاطرم آوُردصدایِ خنده هایِ تومنو تا نا کجا می بُردتو رو کم دارم امشب تابیایی پا به پایم بازدر این شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

تمام زندگی ام غصه است و غم بار است
نگفته ام چقدر ها نصیب من ،آزار است

از این زمانه دلم را اگر که بشکافند
برای مردم این جا غمم اسفبار است

جواب مهر و وفا ظاهرا که تنهایی ست
کسی که مهر به ورزد همین سزاوار است

مرا شبانه که در خواب رفته اند مردم
به گور غم بسپارید که یار و دلدار است

مثال مرغ که پر پر زند ز بی آبی
نمی کُشد که مگر غصه دست بردار است
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

جفا کردی بکن باور تو را یادم نمی آید
خودت کردی مرا پر پر تو را یادم نمی آید

بمیرم هم اگر از شدت این درد تنهایی
نمی خواهم دگر یاور تو را یادم نمی آید

نفهمیدی وفاداری اساس عشق بازی بود
چنین شد عشق مان یک سر تو را یادم نمی آید

تو رفتی و تمامِ خاطراتت شد فراموشم
فراموشم شدی دیگر تو را یادم نمی آید

نبینم آن کسی را که مرا نا دیده می گیرد
خودت می خواستی آخر،تو را یادم نمی آید
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24

تو که باشی پیشم
شب یلدای منه
توی آغوش تو هم
اون شبِ جای منه

شب یلدای همه
یه شبِ اما من
همه شب یلدامه
با تو ام شیدا من

تو که باشی پیشم
همه شب دلشادم
توو قفس با تو برم
بخدا آزادم

تو اناری سرخی
قندی و شیرینی
هر کجا باشم من
من و تو می بینی

تو کنارم هستی
شب یلدای منی
تا بفهمن مردم
همه دنیای منی

توو زمستون با تو
گرم کاشونه ی دل
مثل کاخی میشه
با تو این خونه ی دل

تو که باشی پیشم
شب یلدای منه
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 170 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:24